دوستت دارمهایی هستند که شبیه دعاهای بیصدا میشوند.
همانهایی که هر وقت دستت را به آسمان بلند میکنی، اولین چیزی که میآید روی لبت، نام اوست... اما باز فرو میبری...
نه از ناتوانی، که از عشقی عمیقتر از خواستن. عشقی که یاد گرفته احترام بگذارد به آزادی معشوق.
دوست داشتنهایی هست که سکوت میشود، چون میدانی عشق، اسارت نیست؛ پرواز است.
عشق یعنی نگاه کردن به کسی و آرزو کردن که حتی اگر در مسیر زندگیاش جایی برای تو نباشد، باز هم خوشبخت باشد، آرام باشد، بدرخشد.
دوست داشتن واقعی، در سکوت است که بزرگ میشود.
در نخواستن چیزی جز خوشبختیاش.
در تماشای پروازش حتی اگر از تو دور شود.
در بند نکردن دلی که آمده بود تا آزاد دوستش بداری، نه مالکانه...
آری، اینجاست که میفهمیبعضی "دوستت دارم"ها، از جان آدمیگرانبهاترند.
بیهیاهو، بیانتظار، بیقید،
در نهایت خلوص...
و خداوند خودش شاهد است بر این عشقهایی که بیصدا، از اعماق جان برمیخیزند و به آسمان میروند.
> "إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ"
(همانا او به درون سینهها آگاه است.)
— سوره ملک، آیه ۱۳